مادر
اما حسش نکردم دستان مادرم بود موقعی که سرما دستانم را بی حس کرده بود...
تنها دستی که دستم را به محبت فشرد
[ شنبه 91/12/26 ] [ 4:8 عصر ] [ هستی ]
[ نظر
]
هستی خااااااااانمموضوع خاصی نداره.هرچی حال کنم میذارم صفحه اصلی | عناوین مطالب | تماس با من | پروفایل | طراح قالب |
مادر
اما حسش نکردم دستان مادرم بود موقعی که سرما دستانم را بی حس کرده بود...
[ شنبه 91/12/26 ] [ 4:8 عصر ] [ هستی ]
[ نظر
] |
آخرین مطالبپیوندهاسایت آوازکطراح قالب: آوازک |
ی دخترشیطون و باحال،عاااااشق خدا!عاشق زندگیم.خیلی هم مهربون!!!خب چیه؟دوس داشتم یکم واسه خودم در نوشابه وازکنم....
درباره وبلاگآرشیو ماهانهلینک های ویژهدیگر امکانات |